از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم

-صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی -

زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید
آدمیت مرده بود
گرچه آدم زنده بود !

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند.
ازهمان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند.
آدمیت مرده بود !
بعد ، دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب ،
گشت وگشت .
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت .
ای دریغا ،
آدمیت برنگشت!
قرن ما،
روزگار مرگ انسانیت است!
سینه ی دنیا ز خوبی ها تهی ست،صحبت از آزادگی ، پاکی ، مروت ، ابلهی است!
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست!
قرن موسی چومبه هاست![1]
روزگار مرگ انسانیت است
من که ازپژمردن یک شاخه ی گل ،
ازنگاه ساکت یک کودک بیمار ،
از فغان یک قناری در قفس ،
از غم یک مرد در زنجیر،
_حتی قاتلی بر دار _
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
واندرین ایام، زهرم در پیاله ،اشک و خونم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست ،
وای! جنگل را بیابان می کنند!
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند!
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند!
صحبت از پژمردن یک برگ نیست .
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست .
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست .
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست!
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور،
صحبت از مرگ محبت ،مرگ عشق،
گفتگو از مرگ انسانیت است!

----------------------------------------

1-موسی چومبه : توطئه گر حوادث کنگو و بانی مرگ پاتریس لومومبا-سمبل آزادی ملل آفریقا-